معمار کویر
معماری گمشده این عصر است ...دریابش...

 کمک برای تربیت فرزند ونسل ایندمون و اخلاق خودمون

يكي بود يكي نبود، يك بچه كوچيك بداخلاقي بود. پدرش به او يك كيسه پر از ميخ و يك چكش داد و گفت هر وقت عصباني شدي، يك ميخ به ديوار روبرو بكوب.
روز اول پسرك مجبور شد 37 ميخ به ديوار روبرو بكوبد. در روزها و هفته ها ي بعد كه پسرك توانست خلق و خوي خود را كنترل كند و كمتر عصباني شود، تعداد ميخهايي كه به ديوار كوفته بود رفته رفته كمتر شد. پسرك متوجه شد كه آسانتر آنست كه عصباني شدن خودش را كنترل كند تا آنكه ميخها را در ديوار سخت بكوبد.
بالأخره به اين ترتيب روزي رسيد كه پسرك ديگر عادت عصباني شدن را ترك كرده بود و موضوع را به پدرش يادآوري كرد. پدر به او پيشنهاد كرد كه حالا به ازاء هر روزي كه عصباني نشود، يكي از ميخهايي را كه در طول مدت گذشته به ديوار كوبيده بوده است را از ديوار بيرون بكشد.
روزها گذشت تا بالأخره يك روز پسر جوان به پدرش روكرد و گفت همه ميخها را از ديوار درآورده است. پدر، دست پسرش را گرفت و به آن طرف ديواري كه ميخها بر روي آن كوبيده شده و سپس درآورده بود، برد. پدر رو به پسر كرد و گفت: « دستت درد نكند، كار خوبي انجام دادي ولي به سوراخهايي كه در ديوار به وجود آورده اي نگاه كن !! اين ديوار ديگر هيچوقت ديوار قبلي نخواهد بود. پسرم وقتي تو در حال عصبانيت چيزي را مي گوئي مانند ميخي است كه بر ديوار دل طرف مقابل مي كوبي. تو مي تواني چاقوئي را به شخصي بزني و آن را درآوري، مهم نيست تو چند مرتبه به شخص روبرو خواهي گفت معذرت مي خواهم كه آن كار را كرده ام، زخم چاقو كماكان بر بدن شخص روبرو خواهد ماند. يك زخم فيزیكي به همان بدي يك زخم شفاهي است. دوست ها واقعاً جواهر هاي كميابي هستند ، آنها مي توانند تو را بخندانند و تو را تشويق به دستيابي به موفقيت نمايند.





تاريخ : جمعه 20 آبان 1390برچسب:,
ارسال توسط علیرضا افخمی

ما همگی در یک جهان زندگی نمی کنیم، بلکه به تعداد انسان ها جهان وجود دارد و از این لحاظ نباید فریب جغرافیای جهان را خورد و تصور کرد که جهان همه ما به وسعت جغرافیای این جهان است و یا جهان همه ما تاریخش به وسعت تاریخ واقعی است که بر این جهان گذشته است.

آنهمه زیبایی طبیعی و مصنوعی که در جهان هست، آنهمه شعرهای زیبای حافظ را در نظر بگیرید، وقتی که من و شما از این زیبایی ها بی بهره ایم و این زیبایی ها کمترین لطف و جاذبه ای برای ما نداشته اند، ناگزیر باید اعتراف کنیم در دنیای ما وارد نشده اند. از این لحاظ دنیای هر کس برابر با ابعاد زندگی اوست.

مرز دنیای هرکس تا آنجاست که وی تا آنجا زندگی می کند.

این کافی نیست که تصور کنیم ستاره هایی که در فضاهای بسیار دوردست قرار دارند جزء جهان ما هستند. حقیقت اینست که چه برای کسانی که خبر دارند و چه کسانی که نمی دانند و خبر از چنین ستارگان دوردستی ندارند، تا وقتی این ستاره ها نقشی در زندگی ما ندارند و برای ما ایجاد نگرانی نکرده اند و ما کاری و کوششی به خاطر آن ها انجام ندهیم و تا وقتی که گوشه ای از خاطر ما را فرا نگرفته اند، نمی توان گفت وارد زندگی ما شده اند.

باز تذکر می دهیم، ابعاد جهان خارج را مساوی ابعاد جهان واقعی خود گرفتن خطاست.

و بطور خلاصه جهان ما، جهانی نیست که ما تماشاچی آن هستیم. جهان ما جهانی است که ما بازیگر آن هستیم. به میزانی که بازی می کنیم جهان ما خواهد بود و به میزانی که تماشاچی باشیم فقط می توانیم فریفته این پندار شویم که منظره ما، جهان ماست.

 

 

متن بالا مصداق هر هدفیه که انتخاب می کنیم. برای همین علم به مضامین یاسین به نحوی که فقط تماشاچی معنای اون باشیم، اصلا مطلوب نیست. اینطوری کسی نمی تونه ادعا کنه که وارد دنیای زیبای یاسین شده. کسی که اعتقادی به امر به معروف و نهی از منکر نداره در دنیای داستان حبیب وارد نشده. آرامش یاسین باید توی زندگی ما رسوخ کنه. وگرنه اگر قرار به خوندن طوطی وارش باشه، دیدن یه فیلم هالیوودی رو ترجیح می دم. حداقل سرگرم می شم.  تا چیزی توی زندگیمون نمود پیدا نکنه، وارد دنیای ما نشده.

خیلی از ما ها مصداق این آیه ایم "انا جعلنا فی اعناقهم اغللا فهی الی الاذقان فقم مقمحون". حقیقت رو نمی بینم. همه چیمون سر جاش هست. نماز، روزه. اما فقط برای رفع تکلیف. از کار اصلی مون باز موندیم. هر آیه از قرآن یه تیکه از یک پازله عظیم. اومدیم روی زمین که این تیکه ها رو کنار هم بذاریم تا خدا شناخته بشه، اما همش غرق کار و زندگی شدیم. دوس ندارم گرداب زندگی من رو ببلعه. باز اگه از خدا حکم یک میلیون سال زندگی می گرفتم، خودمو قاطی این بازیا می کردم. کریس مارتین خواننده گروه کلد پلی می گه

Time is so short and I'm sure. There must be something more

واقعا می بینیم که یه روز "ما ینظرون الا صحیة وحدة تاخذهم و هم یخصمون. فلا یستطیعون توصیة و لا الی اهلهم یرجعون". چیه مگه همه چی گریبان همسایمونو می گیره. می ترسم مرگ برسه، من هنوز فکر و ذکرم فقط خرید خونه یا ماشین باشه. حتی فرصت اینو پیدا نمی کنیم که پیش خانوادمون برگردیم یا یه سفارشی به کسی بکنیم. چه بد.

در آخر بگم که یاسین فقط برای گرفتن حاجت نیست. اگر می خواییم از اشارات یاسین بهره ای داشته باشیم، باید تفکر کرد، عمل کرد. نباید به عبارات قناعت کنیم.

منبع:http://gandomzareman.persianblog.ir/





تاريخ : پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:متفرقه,
ارسال توسط آتنا

سلام دوستان خسته نباشید الان دیگه تو هفته دوم تعطیلاتیم این کار کاشی درد سر شده حالا یک مطلب فول پیدا کردم براتون میذارم

سر قولم هستم (مبارزه با اساتید) تا پاس کردن ترم به سلامتی و با هم دیگه.

بریم سراغ مطلب:

___________________________________

شما به یک تکه چوب از جنس نئوپان یا ام دی اف بدون روکش یا تخته سه لا نیاز دارید که به شکل دلخواهتان بریده شده است. همچنین احتیاج به کاشی یا ظروف شکسته و دور انداختنی چینی دارید. انتخاب کاشی یا چینی شکسته بستگی به سلیقه و هنر شخصی شما دارد. مواد دیگری که نیاز دارید ، چسب چوب که از فروشگاههای رنگ فروشی میتوانید تهیه کنید و پودر بند کشی که از مصالح فروشی یا فروشگاههای کاشی و وسایل بهداشتی میتوانید تهیه کنید. پودر بند کشی هم به صورت آماده و در رنگهای مختلف موجود است و هم میتوانید خودتان آن را بسازید. که البته پودر بند کشی آماده برای مبتدی ها توصیه میشود.

 

 

اگر مایل هستید خودتان پودر بندکشی را بسازید طبق دستور زیر عمل کنید.

سه واحد سیمان سفید الک شده و نرم + یک واحد پودر سنگ الک شده و نرم + رنگ پودری در صورتی که بخواهید بندکشی رنگی باشد. در زمان بند کشی کار باید به اندازه کافی به آن آب اضافه کنید تا یک خمیر یک دست به دست آید.

همانطور که ملاحظه کردید تهیه پودر بندکشی آماده رنگی به صرفه تر و راحت تر از تهیه آن است. پودرهای بندکشی خارجی نیز با کیفیت بسیار عالی و رنگ بندی متنوع در فروشگاههای مربوطه موجود میباشد.

وسایل مورد نیازتان به شرح زیر میباشد.

چکش برای شکستن کاشی یا چینی ، انبر دسته بلند برای شکستن به قطعات کوچک که از ابزار فروشی قابل تهیه است و نوع چینی آن بین ۲۰۰۰ تا ۳۵۰۰ تومان است ، قلم معمولی برای مالیدن چسب چوب ، اسفنج نرم ، یک تکه پارچه. و برای حفظ سلامت چشمها و پوست دستتان عینک ایمنی و دستکش لاتکس (همان دستکش های شبیه دستکش جراحی) توصیه میشود. عینک ایمنی عینک های طلقی بی رنگی است که از پریدن خرده های کاشی به چشم جلوگیری میکند و در ابزار فروشی ها با قیمت بین ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ تومان موجود است. دستکش لاتکس را هم میتوانید از سوپر مارکت ها تهیه کنید یا از دستکشهای جراحی ارزان قیمت که در داروخانه ها موجود است استفاده کنید
.

نحوه اجرا :

۱-ابتدا طرح مورد نظرتان را با مداد روی چوب پیاده کنید. هر نوع گیره ای که میخواهید روی کار نصب کنید باید قبل از شروع کار جای آن را مشخص کرده و سوراخ پیچ کردن آن را روی چوب آماده کنید.

 

 

  - ۲ اگر قطعات کاشی یا چینی شما بزرگ است با چکش آن را به قطعات کوچکتری تقسیم کنید. بهتر است در هنگام استفاده از چکش کاشی یا چینی را بین دو لایه پارچه قرار دهید و ضربه های آرامی از روی پارچه به آن وارد کنید.
۳-توسط انبر تکه های کاشی را به قطعات کوچکتر تقسیم کنید. ۴-تکه های کاشی را طبق طرحی که روی چوب کشیده اید توسط چسب چوب بچسبانید. بهتر است چوب شما به صورت افقی روی یک میز یا زمین قرار داده شود. بین قطعات کاشی بسته به نوع کار باید بین ۳ تا ۵ میلیمتر فاصله باشد. این فاصله هر چه باشد نباید از سه میلیمتر کمتر باشد. قسمت عمده زیبایی کار بسته به همین فاصله است که بعدا با ملات پر میشود.
۵- بعد از اتمام چسباندن کاشی ها بهتر است یک روز بگذرد تا چسب کاملا خشک و کاشی ها روی کار کاملا محکم شوند. حال کم کم آب به پودر بندکشی خود اضافه کرده و ورز دهید تا خمیری نه چندان سفت بدست آید. این خمیر را روی کار با یک کاردک لاستیکی (کاردک های که لبه آن یک تکه لاستیک نازک چسبانده شده و در ابزار فروشی ها موجود است) یا با دست بمالید و مطمئن شوید ملات کاملا فضای خالی بین کاشی ها را پر کرده است. دقت کنید جاهایی از ملات که سوراخ یا حباب هوایی باقی مانده پرکنید. سپس ملات اضافه ای را که روی کاشی ها باقی مانده با یک اسفنج نرم کمی مرطوب پاک کنید. ملاتی که به صورت یک لایه نازک روی کاشی ها باقی میماند بعدا با یک دستمال خشک نیز کاملا تمیز میشود
۶-بعد از گذشت حدود یک ساعت و زمانی که ملات تقریبا خشک شد با یک پارچه خشک باقیمانده ملاتهایی را که روی کاشی ها هست کاملا تمیز کنید. دقت کنید در این مرحله هنوز بند کشی کاملا خشک نشده و اگر دستمال را خیلی محکم روی بند کشی ها بکشید بندکشی پستی و بلندی پیدا میکند و از زیبایی آن کاسته میشود. ۷-حدود یک ساعت بعد کمی با آب پاش روی کار آب اسپری کنید و این کار را حدود ۷ الی ۱۰ بار هر نیم ساعت تکرار کنید. این کار باعث میشود بند کشی شما بسیار سخت و محکم شود.

نکته مهم در ساخت نقاشی موزائیک این است که رنگ ملات بند کشی مناسب کار باشد. اگر بند کشی با رنگ کاشی های شما یکی باشد جذابیت کار از بین میرود. سعی کنید رنگ بند کشی با رنگ کاشی ها تضاد داشته باشد تا زیبایی کاشی ها برجسته تر و نمایان تر شود.

نکته مهم دیگر این است که ضخامت کاشی هایی که انتخاب میکنید باید یکی باشد تا سطح کار صاف و بدون تیزی شود

ThX





تاريخ : سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:,
ارسال توسط علیرضا افخمی

سلام 16 تا تفاوته هرچند وقت یک بار 4 تا تفاوت می ذارم.

-هدف طراحی،ایجاد یک حس خاصنسبت به محیط است که می توان غم،لذت و یا شعف را در پی داشته باشد در حالیکه برخورد ما در کروکی به صورت فنی،اطلاعاتی است که برای دریافت یک مفهوم حسی یا تخصصی به کار گرفته می شود.

-طراحی ثبت لحظه است؛در حالیکه کروکی ثبت فضا در گذر زمان است.

- در طراحی دخل و تصرف برحسب سلیقه طراح است ولی در کروکی با توجه به موضوع و بیان مفهوم می باشد.یعنی؛می توان اشیاء یا افرادی را به محیط اضافه کنید یا از آن بکاهید و یا حتی برای رساندن مفهموم یا پیام خاص تغییراتی ایجاد نمائید.

- در طراحی همه چیز،چه انسان و چه اشیاء و حتی درخت بدون توجه به تاثیر فضاسازشان کشیده می شوند.در صورتیکه در کروکی تنها عناصر و احجام در صورت فضا ساز بودنشان کشیده می شوند.

 

 





تاريخ : شنبه 14 آبان 1390برچسب:معماری,
ارسال توسط آتنا


کروکی ،یعنی معصومیت،یعنی نمی دانم و می جویم،یعنی پذیرای آنچه هستم که به سوی من می آید.

 

 می بینم،می کشم،همنوا می شوم و می آفرینم آنچه را خدا آفریده.

 

نقطه می گذارم در هرجا،بعد اولین مقصد و بدان میرسم با خودم،با وجودم،غلط یا درست.می پیمای،نه ناقص که کامل،که مهم عمل کردن است،مهم همنوا شدن است.

 

  در هر حال فرقی نمی کند،تو موفق نخواهی شد مانند آن را بیافرینی و آگر بیافرینی آن بوده است.تو کاری نکرده ای،پس خودت باش.گوش کن؛حرفت را بزن،و تمام کن.درست یا غلط مهم نیست،بگذار نسیم زندگی،وارد کارت شود.آن را خالی بگذار تا به واسطه ی روح انسان ها پر شود و شکل بگیرد.

 

خط را و نقطه را زندگی کن.بله؛نکش،زندگی کن؛که هر لحظه زندگی است.

 

  هر خط . هر نقطه زندگی است،نه در پی چیزی،نه برای چیزی.

 

  خود را رها کن،با حوصله،بدون ترس،با قدرت و مقتدر و آزاد باش و لذت عضویت در جهان هستی،لذت مخلوق بودن را با وجود خود دریاب.

 

  به زیبایی بنگر،آنها را لمس کن و حس کن.سعی نکن مردم را مجبور کنی از چشم تو به  آفریده ها نظر افکنند و از نگاه تو جهان را زندگی کنند.با قلب خود و با حرکت خود سفر کن.با مردم زندگی کن.روی زمین،در کنار خانواده،مردم و طبیعت.

 

  خط بکش.نه برای خط کشیدن،نه برای ثبت چیزی،نه برای اثبات چیزی،فقط خط بکش،تا زندگی کنی طبیعت را،جهان را و مردم را.

 

ببین و دوباره ببین.بکش و دوباره بکش و نخواهی یافت،تفاوتی بین خط با خط؛بین انسان با انسان،بین فقیر و غنی؛بین سیاه و سفید،بین رنگ با رنگ.

 

   و حال می توانی دوست داشته باشی و همراه باشی.

 

دریاب آنچه را دیده نمی شود،و بکشآنچه را کشیده نمی شود،نیستی را بکش،تا هستی را دریابی.تا هستی را بشناسی.تا خدا را ببینی.

 

  بیندیش و به فرجام  و به فرجام آنچه گذشته و به حال رسیده و نرسیده و به خال برس و در اینجا باش تا درست باشی تا باشی.

 

  خط را رها کن،نقطه را رها کنفخود را رها کن که همه بهانه است،فقط ببین و دریاب

 

فچه فرقی دارد،از تو چیزی به یادگار بماند.آن هنگاه که شکوفه ی درخت گیلاسهنوز هست،آب جاری است و کوه صبور و مقتدر در زیر پای مردم فتح می شود.

 

بو کن نسیم را،بپوش آن را و غرق شو در نیستی آنچه هست.

مرتضی صدیق(مدرس دانشگاه علم و صنعت ایران)

 





تاريخ : شنبه 14 آبان 1390برچسب:معماری,
ارسال توسط آتنا


دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:
1-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می‌شود.
2- عنصر اصلی باران اسیدی است.
3-وقتی به حالت گاز در می‌آید بسیار سوزاننده است.
4- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می‌شود.
5-باعث فرسایش اجسام می‌شود.
6-حتی روی ترمز اتومبیل‌ها اثر منفی می‌گذارد.
7-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.
از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلی علاقه‌ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می‌دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است! عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!!





تاريخ : پنج شنبه 12 آبان 1390برچسب:,
ارسال توسط آتنا